حافظ :
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
صائب تبریزی:
هر آنکس چیز می بخشد، ز جان خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
شهریار:
هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را
جوابیه ای از طرف هدایت گر آسمانی به پیران شعر و ادب:
تاسف می خورم بهر سه پیر مرده دل یارا
بدین مسلک برنجانند روح نازک ما را
برو ای ترک شیرازی میفکن شور و دعوا را
نخواهی دید نه دست و نه روح و نه بخارا را
نمی بخشم به تو ارزن که من این این نکته می دانم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را
تصدّق رفتن و بخشش همه از عهد پیران است
نشاید این صفت بر ما و بر این قد رعنا را
تو ای طبع غرور آمیز، کن یاری که تا سازم
به پیران بزرگ کشورم این نکته انشا را
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به دست آورده او دیگر چه میخواهد زدنیا را